تو از دروغ لذت می بری خاطره ...

ساخت وبلاگ

شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۵

باز هم 26 تيرماه آمد و روز تولد تو رسيد . اما بازهم تو را ندارم . هيچگاه تو را نخواهم داشت .

نوشته شده توسط خاطره پرستيدني در 3:7 |  لینک ثابت   • 
تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : تولدت,مبارك,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31

اما بيا براي ياد آوري خاطراتمان با هم عهدي ببنديم ... نه به مانند عهدي كه سعدي با معشوقه اش بست و از ناعهدي او شكايت كرد كه عهد نابستن از آن به كه ببندي و نپايي ... و مگر تو با من عهدي بستي كه نپايي ...؟ بيا تا همديگر را گم كنيم و دوباره از نو به دنبال هم بگرديم ... انقدر بگرديم تا اما هرگز همديگر را پيدا نكنيم و به خيال ببريم اين گشتن هايمان را ... فراتر از اين همه دروغ و اين همه خيانت و آنگاه كه در ميان اين همه انسان و اجتماع و هياهو و بلوا و آشوب و دروغ به همديگر رسيديم ديگر به من راست بگويي كه اصلا مرا دوست نداشته اي و نداري ...آن وقت خاطره انگيزترين آغوش خيال تو مال من بشود و شكوه و شادم تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : قرارمان,يادت,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31

من در بين زن هاي جهان فقط به تعداد انگشتان يك دست است كه برخي را دوست مي دارم مثل مادرم كه مرد مثل فروغ كه او هم سال هاست مرده است .  شاعره اي كه بي بديل و بي نظير بود . او مي گويد : رفتن که بهانه نميخواهد ،يک چمدان ميخواهد از دلخوريهاى تلنبار شده و گاهى حتى دلخوشي هاى انکار شده ...رفتن که بهانه نميخواهد وقتى نخواهى بمانى ، با چمدان که هيچ بى چمدان هم ميروى !ماندن ... ماندن اما بهانه مى خواهد ، دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغهاى دوست داشتنى ، دوستت دارم هايى که مى شنوى اما باور نمى کنى، يک فنجان چاى، بوى عود، يک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شيرين ...وقتى بخواهى بمانى ، حتى اگر چمدانت پر از دلخورى با تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : رفتن,بهانه,نميخواهد,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31

باید می‌دانستم كه باد سرنوشت ، سرانجام مهرباني را از اینجا خواهد برد و همان بادي كه معرفت را از ياد مي برد مرا نيزخشك خواهد كرد ...تو بدان این جاده که زیر پای دوست نشست خيلي ها را فريب داد نارفيق و از عشق به خيانت رسانيد ... يعني اين نوع بادها كه هر از گاهي از سويي مي وزند و به هر سويي ميروند و به هرجايي مي دوند همان بهتر كه نوزند زيرا با آنها زندگي سخت تر مي شود و تو هميشه مجبوري كه بدوي تا او را دنبال كني و ببيني كه چگونه وقتي با دشمن تو و در كنار او نشسته به تو مي گويد كه جايي نيست و تنهاست و دارد به آينده ها مي انديشد و زندگی یعنی همين سفربا همسفرهاي ماشين پنجر كن و سفر با اينها بیشترش یع تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : بادي,ميكند,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31

انسان هرگز نمي فهمد كه چقدر عاشق است مگر زماني كه بخواهد ديگر عاشق نباشد !  من هم نمي خواهم چون تو نميخواهي و اين ننگ من است كه نتوانسته ام تو را عاشق خودم كنم ... باور كن تا ته خط مي رفتم اگر تو  برايم در اينجاي جمله ، نقطه نميگذاشتي ... نقطه اي كه به اسم ، دخترت است اما رسما شوهرت ... تو علنا مقاومتي در رفتن من نميكني چون در ته دل خودت راضي به مرگ و نبودن و رفتن من هستي تا بتواني زندگي خودت را حفظ كني ، تو هرگز مرا نميخواهي ... و این از نجابت توست . تو خانواده ات را دوست داری و این بهتر است که با آنها بمانی و ما به گناه وارد نشویم ..... نوشته شده توسط خاطره پرستيدني در 12:43 |  لینک ثابت   تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : خواهی,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31

همه انسانها ذاتي دارند كه قابل تغيير نيست
ذات من
ذات تو
همين هستيم كه هستيم
سعي نكن خودت رو عاشق من نشان بدهي
چون نيستي ...
من هم سعي نميكنم خودم را از تو متنفر كنم
چون نمي توانم ...

نوشته شده توسط خاطره پرستيدني در 0:8 |  لینک ثابت   • 
تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : عاشق,نیستی,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31

خاطره قشنگ من ... عشق ، فقط بازی با کلمات عاشقانه نیست . عشق ، تکرار لحظات عاشقانه است . عشق یعنی بازی با کلماتی که بر زبان جاری می کنی در هنگامی که با من روبه رو می شوی ... عاشقانه ها یادمان انداختند شعر بازی با کلمات نیست  اما وقتی مغزم باکلماتی که تو بر زبان جاری می کنی بازی میکند ، خواب ازدست شیطنت آنها پا به فرارمیگذارد ، برای درک مضمون چشم های تو واقعا هم باید این کلمات بازی کنند با هم تا تعریفی از چشمانت بیابند اما بازی تو با کلمات ورای دیگری از عشق است که مرا به پای چوبه دار می برد . من برای هزار بار گفتن دوستت دارم در پای ساختن هر پازلی وقت دارم اما تو برای فقط یک بار گفتن این واژه و تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : بازی,کلمات,نیست,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31

در دادگاه عشق قسمم قلبم بود  و وکیلم دلم ... و حضار جمعی از عاشقان و دل سوختگان بودند .قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو و عاشق تو بودن اعلام کرد . گفت عاشق زني شدي كه عاشق شوهرش و ديوانه دخترش بوده و هست ... پس محکوم شدم به تنهایی و مرگ در كنار يك نيمكت بتوني در ساحل يك ويلا ... از من خواستند تا آخرین خواسته ام را قبل از اعدام بگویم و من گفتم به تو بگویند :كه دوستت دارم ... نوشته شده توسط خاطره پرستيدني در 0:34 |  لینک ثابت   •  تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : نجیبی,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31

گفتي عاشقمي، گفتم دوستت دارم.گفتي اگه يه روز نبينمت غصه دار ميشم ، گفتم من ميميرم .گفتي من بجز تو به كسي فكر نمي كنم، گفتم اتفاقا  به خيلي ها فكر مي كني.گفتي تا ابد تو قلب مني، گفتم فعلا تو قلبت جا دارم.گفتي اگه بري با يكي ديگه من خودمو مي كشم، گفتم اما اگه تو بري با يكي ديگه، من دلم ميخواد خودم برات رختخواب بندازم.گفتي ... ، گفتم... .حالا فكر كردي فرق ما اين هاست؟ نه!فرق ما اينه كه: تو دروغ گفتي، من راستشو. نوشته شده توسط خاطره پرستيدني در 0:40 |  لینک ثابت   •  تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : راستی,دروغم,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31

هيچ وقت دليل دروغ هاي فراوان و بي دليلت را نميفهميدم اما اين روزها ميفهمم ... خراب كردن آنچه ساخته اي و عشقي كه به زندگي ات داري  را هرگز نخواسته اي تا همچنان عزيز خانواده و اسوه و نمونه فداكاري خاندانت باشي و تهمت ها را نشنوي ... به عبارتي ديگر وقتي شرق در خون خويش مي غلطد ... زادن آفتاب آسان نيست ... و تو هرگز دلت آفتابي ديگر را نميخواهد ...  اما شرق و غرب من به هم ريخت و نابود شدم در زايشي با شكوه از عشق كه هرگز پنهانش نكردم ... نوشته شده توسط خاطره پرستيدني در 0:52 |  لینک ثابت   •  تو از دروغ لذت می بری خاطره ......
ما را در سایت تو از دروغ لذت می بری خاطره ... دنبال می کنید

برچسب : دروغ,خاطره, نویسنده : parvazbaqasedakam بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:31